رسانه نوا – «همهمهی کاشیها» آلبوم بی کلامی است که فروردین امسال به آهنگسازی پیمان خازنی منتشر شد. این آلبوم گفتگویی میان سنت و مدرنیته است که با شعر «بر سرمای درون» احمد شاملو آغاز و با «شهر دف» از رضا براهنی تمام میشود. برگ برنده این آلبوم ایده آن است.
در «همهمهی کاشیها» ایده، روایت اشعار مدرن به واسطه ساز تار است اما این ایده زمانی جذاب تر میشود که مخاطب نیز به عنوان شنونده، نقش بیشتری می پذیرد. صاحب اثر از مخاطب میخواهد در زمان گوش دادن به هریک از قطعات، شعر آن را همراهش بخواند و این یعنی تولید هزاران معنا، مفهوم و تصویر تازه برای یک شعر و البته موسیقی.
هرچند موسیقی بی کلام به ذات چنین کارکردی دارد و یکی از جذابترین ویژگیهای آن تفصیل و تصویرسازیهای متفاوتی است که هر مخاطب میتواند انجام دهد اما در این آلبوم چنین اتفاقی بسیار هدفمندتر رخ داده است و مخاطب نیز برای نهایی شدن اثر ،مسئولیت خود را بیشتر احساس میکند.
«همهمهی کاشیها» بوی کهنگی هم میدهد و شاید جز قطعه آخر که برای شعر دف از براهنی است،همچنان در کل این آلبوم بوی کهنگی را حس کنیم که از ساز تار بر میآید. اما در قطعه آخر خازنی به تولید صداهای بسیار متفاوتی رسیده است که با همراهی شعر دف به معنایی معاصر میرسد.
فارغ از ایده «همهمهی کاشیها»؛ در موسیقی پیمان خازنی رگههایی از نگاه مینیمال به موسیقی سنتی نیز دیده میشود. او به واسطه این مینیمالیسم در موسیقی سنتی و روی آوردن به جنبههای شنیداری مختلف ساز تار توانسته است معناهای تازهای تولید کند. او از شعر شاعرانی همچون برآهنی و شاملو و اخوان استفاده کرده و همین انتخاب باعث شده مجبور شود تلاشی دو چندان داشته باشد تا با آن صدادهی معاصر دست یابد.
واضح است که پیمان خازنی تلاش میکند موسیقی نو و جدیدی نسبت کارهای گذشته خودش تولید کند و نگاه متفاوتی را در نوازندگی ساز تار دنبال میکند اما بدیهی است که برای رسیدن به صدایی معاصر باید از تمام سنتها رها شد و اجازه داد تا انباشت سنتها در ذهن؛ این بار مفاهیم مدرنی بسازد.
شش قطعهای که در این آلبوم شش شعر روایت میکند، هرچند از تفکر معاصر و تا حد زیادی مینیمالیستی بهره میبرد اما در برخی نقاط از اشعار عقب میماند و شاید یکی از مهمترین دلایل آن کوتاه بودن قطعات آلبوم است. پیمان خازنی با قطعات به مدت زمان دو دقیقه تا سه دقیقه، تمامی این اشعار را روایت کرده است که این باعث میشود مخاطب که به گفته خازنی ضلع سوم این اثر است؛ فرصت کوتاهی برای ایجاد پیوند میان شعر و موسیقی داشته باشد و در این بین تصاویری الکن نیز تولید کند. حتی خود خازنی هم در بسیاری از قطعات تمهایی دارد که میتواند با استفاده از عنصر تکرار به فضایی تازه برسد اما خیلی زود آنها را تمام میکند.
در نهایت «همهمهی کاشیها» اثری متفاوت در جریان موسیقی سنتی ایران است که راه تازهای را نشان میدهد. شاید در آن نوازندگی شگفت آوری نبینیم یا قطعات آن ماندگار نشوند اما این مجموعه تفکر تولید میکند و چنان که پیشتر گفته شد برگ برنده آلبوم که همان ایده قرار دادن مخاطب به عنوان ضلع سوم است؛ مسیری تازه برای گفتگو میان سنت و مدرنیته باز می کند.
دیدگاه شما